گزارشی از کتاب محمد - در اروپا

مقدمه

گسترش سریع اسلام در سدة اول هجری و نفوذ آن تا قلب اروپا باعث تقابل میان اسلام و مسیحیت گردید. مسیحیان به جای شناخت دین جدید به تحریف و پیشداوری پرداختند و تصویر نادرست و غیرواقعی ای از اسلام به غرب ارائه دادند. این ناآگاهی، نادانی و تنگ نظری، سهم بزرگی در رواج سوءظن، ترس و وحشت از اسلام در اروپا داشت که هنوز ادامه دارد.

خانم مینو صمیمی، نویسندة کتاب، در غرب زندگی و تحصیل نموده است و به تدریس ادبیات پرداخته و هنگامی که وارد عرصه تألیف شده و کتاب سلحشوران مؤنث خدا، زنان و انقلاب اسلامی را در دست تحقیق داشته است، به بسیاری از نوشته هایی برخورد کرده که حاوی تصاویری زشت و غیراخلاقی از اسلام و پیامبر آن بوده اند. وی درباره هدف از تألیف این کتاب می نویسد:

در خلال کار تحقیق به نوشته­هایی از مؤلفان اروپایی قرون مختلف تاریخ تفکر اروپا دربارة اسلام برخوردم که... به نظرم عجیب، غیرحقیقی، ساختگی و مغرضانه آمدند... . آنچه من در این نوشته ها دیدم، نه انتقاد سازنده بود، نه طنزی با ذوق و نه تحلیلی بی طرفانه، منصفانه و دوستانه که بتوان از آن درس گرفت. در این نوشته ها بداندیشی، کینه­توزی، خیال پردازی، کتمان حقیقت تاریخی... و تحقیر فرهنگهای مسلمانان کاملاً مشهود بود... . بدین سبب بر آن شدم که بیشتر در این زمینه مطالعه کنم... . نتیجه این پژوهش پنج سال طول کشید... که در این کتاب عرضه شده است و تصویر اسلام و پیامبر آن را در نوشته های اروپایی... نشان می دهد... .[1]

مؤلف کتاب، هدف دوم خود از نگارش این اثر را «شکستن کلیشه های سنتی ذهنی اروپاییان از اسلام که هنوز افکار عمومی غرب متأثر از آن است» دانسته که سهم بسزایی در ایجاد روابط خصومت آمیز بین غرب مسیحی و شرق اسلامی ایفا می کند.

نویسنده: در مقدمه انگلیسی کتاب در باب نگرش عمومی غرب از پیامبر اسلام می نویسد:

در آثار اکثریت قاطع نویسندگان اروپایی، محمد- به عنوان مردی متصف(نعوذبالله) به عیوب و نقایص بزرگ اخلاقی ترسیم شده است... غربیان با هر گرایشی عقیدتی این فرضیه را که محمد- به نوعی مشکل شخصیتی و رفتاری دچار بود، نسل به نسل به ارث برده... و در اکثر موارد قاطعانه به او افترا و تهمت زدند... [2]

نویسنده کتاب خود را در یازده بخش، فصل بندی نموده و به غیر از دو مقدمه[3]، یک دیباچه نیز به ابتدای کتاب افزوده است.[4] وی در این دیباچه به صورت مختصر به گسترش اسلام می پردازد و به این سؤال پاسخ می دهد که مسیحیت در ارتباط با اسلام چه راهی را پیش گرفت. وی می نویسد:

محققان قرون وسطایی... به جای پرسش از چیستی اسلام، گفتند: اسلام ساخته یک نفر است، همان محمد- و او تحت تأثیر القائات شیطانی چنین اثری را خلق کرده است. بنابراین ضرورتی برای شناخت آن نیست... و برخی ادعا کردند که وفات محمد- نه در سال 632میلادی، بلکه در سال 666 میلادی اتفاق افتاده و این عدد، عدد مخصوص دجال در کتاب مکاشفه یوحنا... است... ( مسیحیان) همچنین با تحریف و مخدوش کردن نام مبارک محمد- و تبدیل آن به محوند، او را اهریمن مجسم جا زدند.[5]

به نظر مؤلف، این تحریف اثر شکست سنگین مسیحیان در جنگهای صلیبی و نفوذ ترکان عثمانی تا قلب اروپا و شکست امپراتوری بیزانس است.

 

فصل اول: محمد-، پیام آور مکه

نویسنده در این فصل به زندگانی پیامبر در مکه پرداخته و از تولد پیامبر، کودکی، جوانی، ازدواج پیامبر، پذیرش زید و علی(ع) به عنوان پسرخوانده، ماجرای سیل مکه و نصب حجرالاسود، ابلاغ وحی و آغاز بعثت، دعوت از خویشاوندان، داستان غرانیق[6]، شعب ابی طالب­­­ و وقایع سالهای دهم تا سیزدهم بعثت سخن به میان آورده است. برخی مطالب این فصل به تفکرات و عقاید اهل سنت نزدیک­تر است و مترجم در پی­نوشت، دیدگاه شیعه را بیان کرده است.[7]

 

فصل دوم: حکومت محمد- در مدینه

نویسنده در این فصل به روند تاریخ اسلام پس از هجرت پرداخته و به رابطه پیامبر با یهودیان و مسیحیان توجه خاصی نموده است. زندگی خصوصی محمد- و زن در اسلام نیز از مباحث ویژه­ای است که در این فصل می­توان درباره آن مطالبی یافت. این بخش با وفات پیامبر (ص) به پایان می­رسد، ولی رویکرد عمومی این فصل نیز براساس مشهورات اهل سنت بنا شده است. نقد تفصیلی (دوازده صفحه­ای) مترجم بر این فصل نشانه رویکردهای غیر شیعی نویسنده است.[8]

 

فصل سوم: محمد- در جست و جوی معنویت

مؤلف کتاب در این بخش به ارزشهای معنوی و اخلاقی­ای می­پردازد که به قول نویسنده «ارزشهای معنوی و اخلاقی که محمد به خاطر آنها زیست، جنگید و سرانجام جان خود را در راه تحققشان از دست داد، کدامند؟» می­توان این فصل را با عنوان کلیاتی در باب اسلام تلقی کرد. بحثی پیرامون قرآن[9]، انسان در اسلام[10] و معنویت پیامبر[11] از دیگر بخشهای این فصل است.[12] به علت آشنایی خوانندگان با تاریخ اسلام و عدم ربط وثیق مباحث این سه فصل با عنوان کتاب، از خلاصه کردن آن خودداری کردیم و فقط شمه­ای از رئوس مطالب آن را بیان نمودیم.

 

فصل چهارم: محمد- به عنوان محوند

خانم صمیمی اولین فصول اصلی کتاب را با جنگهای صلیبی آغاز کرده و به بحث از قرون هفتم تا یازدهم میلادی نپرداخته و بیان نکرده است که نگرش اروپاییان و مسیحیان در این پنج قرن به اسلام و پیامبر آن چگونه بوده است. نویسنده در این فصل نیز به مقدمات پرداخته و بیشتر این فصل را به تاریخ اروپا و جنگهای صلیبی اختصاص داده است. جنگهای صلیبی از سال 1095 میلادی با همکاری امپراتوری بیزانس با پاپ اوربان دوم شروع شد و هدف آن باز پس گیری سرزمینهای مقدس مسیحیان بود[13]. در این دوران اطلاعات قابل توجهی در خصوص زندگانی پیامبر اسلام به اروپا منتقل شد که خیلی زود با افسانه­ها، اساطیر و تحریفات مخلوط گردید، و ارزش تاریخی خود را از دست داد و حربه­ای مذهبی برای مسیحیان در نقد اسلام شد.[14]

در تفسیر مسیحیان، حکومت اسلامی آخرین جلوه ظهور دجال تعبیر گردید و با پیشگویی کتاب دانیال منطبق شد. واقعه آشنایی پیامبر با بحیرا، راهب مسیحی، دستاویزی برای تحریف مکاشفات و وحی پیامبر گردید و کشیشان قرون وسطایی به طور یکسان آن را دلیلی بر بهره گیری پیامبر از وی دانستند.[15]

مؤلف کتاب در ادامه به صورت حاشیه­ای به اطلاعات مسیحیان از پیامبر اسلام در قرون قبل از قرون وسطی پرداخته و می­نویسد:

جان دمشقی(یوحنای دمشقی) مدعی شده بود که محمد به وسیله بدعتگذاران مشکوک مسیحی اغوا شد و از آن پس خود به اغواگر اعراب جاهل تبدیل گردید... دیدگاه جان دمشقی برای دوره­ای طولانی در اروپای قرون وسطی رواج یافت... به نظر جان دمشقی ازدواج پیامبر با خدیجه برنامه­ریزی شده بود و حملات صریح خود را تحت عنوان وحی پنهان می­کرد و این چنین خود را پیام آور جدید خداوند مطرح نمود... عشق و علاقه فراوان وی به جنگ... و میل جنسی ارضا ناشدنی... از دیگر اتهامات دمشقی به پیامبر بود... نویسندگان قرون وسطی تمامی توجه و تأکید خود را بر حیات جنسی پیامبر ... معطوف ساختند.[16]

در طول قرون وسطی پیامبر اسلام با عنوان ریاکار، دروغگو، دارای حمله صرع، مشتاق به کسب قدرت و جادوگر شناخته می­شد. در قرن هشتم تاریخ نویس مشهور مسیحی در زندگی نامه منفی خود در باب پیامبر اسلام و ساراسن­ها(اعراب)، پیامبر اسلام را بیابانگردی بی تمدن که مثل جدش اسماعیل، با همه سر جنگ داشت و برای کسب قدرت می­جنگید، معرفی کرد.[17]

کشیشی به نام یولوجیوس، اسقف تولدو (م859 م) اسلام را زمینه­ساز ظهور دجال معرفی می­کرد و وحوشی را که در کتاب مکاشفه از آنها یاد شده بود، همان مسلمانان می دانست.[18]دوست وی آلواروس در سال 854 میلادی کتابی به نگارش درآورد و امیر محمد(حاکم وقت دولت امویان مسلمان اندلس) را ملعون عصر نامید و شاید این تشابه اسمی باعث گردید که اسامی مَحُوُند یا مَحُون یا مَحومِت در زبان انگلیسی، ماحون در ادبیات فرانسه، ماخمت در زبان آلمانی در رمان­ها و داستان­ها همردیف دیو، عفریت و بت شد و حتی از محمد نه به عنوان پیامبر، بلکه بتی(صنمی) که مورد پرستش اعراب است، یاد گردید. در اثری محمد به عنوان محون بتی است که تندیسش توسط ساراسن­ها پرستش شده و آن را هنگام نبرد با خود به میدان جنگ می­آوردند و وقتی شکست می­خوردند، آن تندیس را لگدمال می­کنند. شکست سرنوشت حتمی ساراسن­ها در تمام آثار ادبی آن دوران است.[19]در ادبیات انگلیسی مَمِت یعنی صنم و ممیتری یعنی پرستش بتها و در فرهنگ آکسفورد آمده که محوند یعنی محمد، پیامبر دروغین و بت.[20] در جنگهای صلیبی دوم، راهب معروف کلرو، مردم بسیاری را برای فتح شام جمع نمود، ولی نتوانست آنجا را فتح کند، لذا مورد سرزنش واقع شد. وی در یک فرافکنی گفت: تقسیر وی نبوده، بلکه مقصر اصلی شیطان یعنی محمد است این چنین محمد از بت، به محمد به عنوان شیطان لقب یافت.[21]

بعد از جنگهای صلیبی رویکرد مسیحیان از جنگ فرهنگی تغییر روش داد و قرآن به صورت مغشوش ترجمه شد و این فرد آغاز جدیدی در نقد اسلام گردید.[22]

در قرن چهارده شاعری انگلیسی محمد را در قالب کاردینال خیانت پیشه­ای تصویر کرد که از روی جاه­طلبی، فرقه­ای بدعتگذار را تأسیس نمود و از مسیحیت خارج شد. وی در اسفل دوزخ جای دارد و این چنین در یکصد و پنجاه سال بعد از وی محمد رئیس تشریفات جهنم است. همچنان که دانسته در اثر معروف خود، کمدی الهی پیامبر اسلام را در طبقه هشتم جهنم همراه با علی(ع) جای داد. زیرا ادعاهای دروغین بزرگی داشت. این تصویر دانسته از پیامبر اسلام، قرنها در نزد مسیحیان مطرح بود و خوانندگان بسیاری داشت.[23] فصل چهارم با بیان دیدگاههای دانسته در کمدی الهی به پایان می­رسد.

 

فصل پنجم: محمد(ص) در اروپای پس از رنسانس

سقوط آخرین امپراتور بیزانس در جنگ با ترکان در سال 1453 میلادی، پایان سیطرة هزار ساله مسیحیت بر آسیای صغیر بود. این نقطه عطفی بود در تاریخ مسیحیت که هیچ­گاه از خاطر آنها محو نخواهد شد. این جملات، نخستین عبارات مؤلف در فصل پنجم است. تسخیر قسطنتنیه خیلی سریع به وقوع پیوست و صبح روز جمعه، مؤذن سلطان محمد، بر فراز بام ایاصوفیه ندا سر داد: «أشهد أن محمداً رسول الله». مسلمانان در قرن پانزدهم میلادی از دری خارج شدند و اسپانیا را به اروپاییان تحویل دادند و از دری دیگر وارد اروپا شدند و قسطنتنیه را به اسلامبول تغییر نام دادند. در این دوران در نوشته­های مسیحیان، پیامبر دروغین اعراب به سرشت اهریمنی ترکان تبدیل شد و لوتر در یک جلد از کتابهایش در هفتاد و پنج مورد به ترکان تاخت و از آنها با عنوان اهریمن یاد کرد.[24] در این دوران داستان بحیرا تجدید خاطره شد و در تحریفی دیگر این مسئله مطرح شد که بحیرا پیامبر اسلام را به ادعای پیامبری ترغیب نمود و او بود که قرآن را برای محمد نوشت.[25]

در قرن پانزدهم رنسانس در اروپا ظهور کرد و تحولات علمی اروپا شروع شد و با ایجاد صنعت چاپ تحولی بزرگ در گسترش علم ایجاد شد، اما ذهنیت نویسندگان این دوران در مورد پیامبر اسلام تغییر نکرد. این دوران سرآغاز سفر اروپاییان به شرق بود و سفرنامه­ها مرجعی برای اطلاعات عموم از ادیان شرق گردید. سفرنامه مندویل در پایان قرن چهارده سرآغاز نگارشهای جدیدی علیه پیامبر شد. در این سفرنامه تهمتی جدید به تهمتهای پیشین اضافه شد. وی نوشت: «پیامبر نزد بحیرا درس خواند، شراب خورد و در حالت مستی بحیرا را کشت، لذا در اسلام شراب حرام گردید»[26] این سفرنامه به چند زبان اروپایی ترجمه شد و عنوان کتاب مرجع راهنما برای شرق اسلامی و نگارش پیرامون ساراسن ها گردید. در این زمان هیگون، راهبی بندیکتی، تاریخی نوشت در مورد تاریخ جهان تا قرن چهاردهم و نسبتهای ناروای جدیدی را به پیامبر اسلام داد. این کتاب به چند زبان و حتی زبان لاتین ترجمه شد. وی مدعی شد که پیامبر اسلام کبوتری را دست آموز کرد و به آن کبوتر تعلیم داد که دانه های گندم و ذرت داخل گوش او را بردارد و این چنین به اغوای مردم پرداخت و نام کبوتر را روح القدس گذاشت که به او ولی می فرستد و در گوشش نجوا می­کند. افسانه شتری که غذایش را فقط از دستان پیامبر می­گیرد و اینکه پیامبر آزادی جنسی را ترویج داد تا دینش جذابیت بیشتری پیدا کند، از دیگر افسانه­ها و تهمت­های جدید به پیامبر اسلام بود.[27]

شاعر دیگری به نام لیدگیت در انگلستان، داستان پیامبر را به عنوان«ماهرمت، پیامبر دروغین» به نظم درآورد و در سال1497 میلادی منتشر کرد. در این کتاب بیماری صرع پیامبر دوباره بازسازی گردیده و حالت خلسه پیامبر در اوقات دریافت وحی به صرع تعبیر شد.[28]

البته در این دوران افرادی مثل آراسموس و جان سگوویایی نیز وجود داشتند که از تعصب و کوته فکری بیزار بودند و به اعتدال و صلح فرا می خواندند.[29] اما این افراد نادر بودند و در مقابل مارتین لوتر رهبر نهضت پروتستانتیزم و دوست آراسموس بود که بر آتش هتاکیها به پیامبر اسلام دامن می­زد.

 

فصل ششم: محمد(ص) به عنوان ضد مسیح

«هر کس می تواند از پاپ.... بیزاری جوید و لعن و دشنام به وی گوید. زیرا او بیشتر از محمد به.... کلیسا ضربه زده است.... هر دوی آنان دشمنان کلیسا و همان بردگان شیطانند. زیرا هر دو اناجیل اربعه را رد می­کنند.» این عبارات، قسمتی از خطابه مارتین لوتر در سال1545 میلادی در باب پاپ و پیامبر اسلام است. تند مزاجی لوتر، رساله ها و خطابه های آتشین وی در رد برتری پاپ و دین اسلام، عامل تعیین کننده ای در رواج ستیز و وحشت بود. عقاید جنجالی وی در خصوص پیامبر اسلام همزمان با انتقادات وی از پاپ و دستگاه کلیسا به دیگر جوامع اصلاح طلب اروپایی منتقل شد و پروتستانها بدتر از کاتولیکها در ضدیت با پیامبر اسلام کوشیدند، زیرا این را از رهبر خود به ارث برده بودند. لوتر یکی از بزرگترین و معروفترین آثار ضد اسلامی قرن سیزدهم میلادی را با نام در رد قرآن، اثر مونتکروچه، به زبان آلمانی ترجمه و چاپ کرد و در کتاب برگزیده مزامیر نوشت: مواظب باشید تسلیم وسوسه های اهریمن (مسلمانان) نشوید. وی پیامبر اسلام را پسر شیطان لقب می­داد و پیامبر را دشمن حقیقی مسیح یعنی یکی از دجالها معرفی می­کرد.[30]

لوتر متوجه شده بود که اعتقاد مسیحیان تثلیث پایه عقلانی ندارد، لذا با فحاشی به دیگران از عقاید خود دفاع می­کرد و از مسلمانان با عنوان زشت ابلهان، خرانی خرفت و امثال آن یاد میکرد. نویسنده کتاب بیشتر این فصل را به لوتر و سخنانش اختصاص داده و عین عبارات لوتر در باب پیامبر اسلام و ترکان مسلمان را می­آورد که خوانندگان را به اصل کتاب ارجاع می دهیم.[31] مؤلف در نقدی به لوتر می نویسد:

مطابق برخی اخبار، لوتر چند همسری را برای مردان تأیید و حمایت می کرد، چرا که در انجیل هیچ مخالفتی با آن نمی دید... اما ازدواجهای متعدد محمد(ص)... به عنوان بی بند و باری مورد نکوهش و تقبیح قرار می گرفت... .[32]

بنابراین نقدی که سالها بلکه قرنها بر پیامبر اسلام در باب ازدواج می کردند، اکنون خود لوتر با ازدواج با کاترین عملاً آن را پذیرفته بود.

 

فصل هفتم: اومانیست یا متحجر

قرن هیجدهم را با عنوان عصر روشنگری لقب داده اند و فرانسه در این قرن قلب بی چون و چرای اروپاست. ادبیات فرانسه در اروپا فراگیر شده بود و انسان با فرهنگ در قرن هیجدهم یعنی انسانی که با تفکر فرانسوی زیست می کرد. در این دوران برای نقد مسیحیت و فرهنگ و سنن اروپایی، اسلام و پیامبر آن منشأ و منبع الهام گیری ادبی و هنری شده بود. یعنی برای نقد مطلق گرایی، خودکامگی، فساد، گمراهی و تجاوز به حقوق بشر، اسلام و پیامبر آن بهترین نمونه ها بودند. آنان با ارائه تصویر زشت از اسلام و پیامبرش به نقد مطلق گرایی و خودکامگی می پرداختند و این چنین خودکامگی پادشان و مسیحیت را به طور غیرمستقیم به نقد می کشیدند، لذا اسلام یک وسیله برای رسیدن به اهداف علمای عصر روشنگری بود. نامه های ایرانی منتسکیو یکی از این آثار است که مطلق گرایی و استبداد را در قالب رمان یک ایرانی مسلمان به چالش می کشد.[33]

در قرن هیجدهم اعضای برجسته آکادمیهای فرانسه توجه خود را بر شخص محمد(ص) معطوف کردند. آنان کمتر به ذات و ماهیت دین اسلام توجه داشتند. ورتو در رساله ای با عنوان در باب مؤلف قرآن، دوباره تهمتهای قرون وسطایی را تکرار کرده و تبلیغ اسلام با شمشیر، طرفداری از بی بند و باری اخلاقی، فقدان اصالت کتاب خدا و پیامبر یک مدعی دروغین را بازگو کرد و مدعی شد ازدواج پیامبر با خدیجه طرحی از پیش تعیین شده بوده است. اما قرن هیجدهم استثنائاتی هم دارد. در این قرن بولنویلیه کتابی با نام زندگی محومت نوشت و از پیامبر اسلام تمجید کرد. کتاب وی در سال1731 میلادی به چاپ رسید.[34]

اما کتاب وی از معدود کتابهایی بود که در این قرن راه انصاف را پیشه می کرد و در راه مقدسی قدم می گذاشت. در مقابل در سال1733 کتابی با نام خطابه­ای علیه محومتیزم در فرانسه چاپ شد. نویسنده آن کتاب معتقد بود هوای گرم عربستان قدرت تخیل اعراب را بالا می برد و پیامبر اسلام از این زاویه باید نگریسته شود.[35]

دیدرو، مؤلف دائرةالمعارف معروف فرانسه، مدعی بود که محمد(ص) بزرگ ترین دوست زنان و بزرگ ترین دشمن عقل و خرد بوده که تا آن زمان زیسته است. دائرةالمعارف فرانسه از سال1751 تا 1765 در فرانسه چاپ شد و در مدخل محومت، پیامبر را به شهوت پرستی و فریبکاری متهم نمود، وحی وی را دروغ دانست و پیامبر را به تعدد زوجات بی نهایت متهم ساخت. دائرةالمعارف فرانسه تأثیر شگرفی بر تفکر غرب به نحو عموم گذاشت.[36] اما در میان بازگویی و تکرار اکاذیب و تهمتها، ولتر به خاطر افتراها و دروغپردازیهای تازه و بسیار زشت به پیامبر، موقعیت بر جسته و ممتازی دارد. ولتر تعصب و تحجر دینی را در هر شکل و نوع آن محکوم می کرد، اما بدترین نمایشنامه را در نقد تحجر به نام پیامبر اسلام نوشت. مشهورترین اثر ولتر که به شکلی چشمگیر با معیارهای مدرن روز مطابق بود، نمایشنامه محومت یا تحجر بود که در1742 میلادی در پاریس به روی صحنه رفت. پاپ بندیکت چهاردهم از این نمایشنامه اظهار نهایت مسرت کرده و آن را به عنوان یک تراژدی بی نهایت زیبا ستود. اما سفیر دولت عثمانی رسماً از اجرای این نمایش شکایت کرد و نمایش آن سانسور شد، اما به خاطر استقبال و اعتراض مردم دوباره روی صحنه نمایش داده شد. نمایش او این بود: ابوسفیان همه کس خود را از دست داده است و محومت در نقشه ای بی رحمانه، زیدبن حارثه را برای کشتن ابوسفیان ترغیب می کند و هدیه و پاداش زید را ازدواج با خواهرش که محرم اوست، معرفی می نماید. یعنی محومت برای رسیدن به قدرت، هم فرزندش را به قربانگاه می فرستد و هم زنای با محارم را تجویز می کند. این نمایشنامه دروغ در دروغ و با تهمتهای بسیار زشت، در قرن هیجدهم یعنی عصر روشنگری به نمایش در می آید. ولتر خود درباره محتوای آن می نویسد:

داستان این نمایشنامه درباره پارسازاده مرد جوانی(زیدبن حارثه) است که از آن روی که فریفته جزم اندیشی است(پیرو دین اسلام)، پیرمردی(ابوسفیان) را که دوستش می دارد به قتل می رساند. مرد جوان(زید) که با تصور خدمت به خدا، ندانسته به یک پدرکش(کشتن ابوسفیان) تبدیل می شود. حکایت راجع به شیادی(پیامبر اسلام) است که فرمان این قتل را صادر می کند و به عنوان پاداش، زنای با محارم(ازدواج زید با زینب خواهرش) را به قاتل(زید) وعده می دهد.[37]

متأسفانه فردی که خود را مخالف تحجر و تعصب می دانست، به فجیع ترین وضع موجود دچار تعصبی غیر اخلاقی شده و به یکی از نام آورترین مردان خدا این چنین بی رحمانه تهمتهایی می زند که در تاریخ اثری از آن وجود ندارد. یکی دیگر از آثار مکتوب ضد اسلام در سده هیجدهم رساله مشهور پریدو با نام ماهیت راستین شیادی و تجسم کامل آن در زندگی محومت است که با استقبال فراوانی روبرو شد. مطابق نظر پریدو ادعای دروغین پیامبر اسلام دارای شش ویژگی بود: به امیال نفسانی دامن می زند؛ بانیان آن افرادی شرورند؛ در برگیرنده کذب و دوغ است؛ از طریق اغفال و فریبکاری اشاعه می یابد؛ استقرار آن تنها با توسل به زور امکان پذیر است؛ تصویر ارائه شده از پیامبر اسلام در قرن هیجدهم میلادی سراسر اهریمن است که سزاوار همه نوع نکوهش همگانی است.[38] اما در قرن هیجدهم آثار مثبت هم وجود دارند: یکی کتاب تاریخ ساراسن­ها اثر سیمون اکلی است که در سال1798 میلادی به چاپ رسید. دیگری مقدمه ترجمه قرآن سیل است که در سال1734 میلادی منتشر گردید. اثر دیگر نمایشنامه لسینگ به نام ناتان خردمند است که از مسلمانان چهره بهتری ارائه کرده است.[39]

یکی از آثار مهم و در عین حال منصفانه غریبان در باب پیامبر اسلام، کتاب معروف ریلند یا رلاند با عنوان چهار رساله در باب تعالیم، اصول، مبانی و عبادات محومتیان است که درباره مسلمانان نوشت:

محومتیان چنان که خیال می کنیم، مجنون نیستند. من همیشه بر این عقیده بوده ام که این دین... زاییده تجلی شگرفی از حقیقت است که مقبول این همه انسان واقع شده است.[40]

بنابراین باید گفت اگر چه عصر روشنگری در خصوص پیامبر اسلام دو نظریه متقابل را ارائه می داد، اما در واقع محمد- در عین بی گناهی به عنوان بلاگردانی در صحنه حملات نهانی عصر روشنگری علیه مفاسد اخلاقی دولتمردان و کلیسا ظاهر شد.[41]

 

فصل هشتم: محمد- در عصر قهرمان پرستی

در قرن نوزدهم انقلاب فرانسه روی داد که مهم ترین رویداد در تاریخ اروپای مدرن بود. این انقلاب امواجی پویا برای رسیدن به دمکراسی در سرتاسر اروپا منتشر کرد. در این زمان هگل نظر مشهور خود در باب فلسفه تاریخ را بیان کرد و ظهور محمد را به عنوان چهره ای تاریخی و جهانی یک ضرورت قاطع تاریخی توجیه نمود و این چنین ایده قهرمانی و اهمیت نبوغ انسان را در تاریخ بشر مورد بحث قرار داد.[42] در این دوران سزار، سقراط و محمد سرچشمه های نبوغ بشری معرفی می شوند. گوته در شعر خود با عنوان«سرود محومت» و نمایشی با عنوان محومت، نبوغ پیامبر اسلام را ستود. در این شعر محمد به رودی تشبیه شده که همواره بر عظمت آن افزوده می شود. شعر گوته حکومت محمد در مدینه را به واقعه ای نیروبخش، نیکو و دلپذیر تبدیل می کند. نمایشنامه وی در سال1772 میلادی و دیوان شرق و غرب او در سال1819 منتشر شد. یکی دیگر از ستایشگران پیامبر اسلام در قرن نوزدهم، توماس کارلایل در مجموعه در باب قهرمان پرستی است. سخنرانیهای وی در باب قهرمانان، قهرمان­پرستی و قهرمانی در تاریخ در سال1841 میلادی به چاپ رسید و غوغای زیادی به پا کرد و از تعریف مبالغه آمیز تا حمله و انتقاد شدید را در پی داشت.[43] ستایش بی نظیر کارلایل از پیامبر اسلام مورد انتقاد جدی کشیشان و استفان قرار گرفت و خواندن کتاب وی را برای جوانان مضردانستند. در سراسر تاریخ نویسندگی در اروپا از آغاز قرون وسطی تا به آن روز، این نخستین مرتبه بود که محمد(ص) با چنین جسارتی هم ردیف مردان بزرگ تاریخ جهان قرار گرفته بود. کارلایل محمد را مردی اصیل دانست که با پیام الهی از عالم بالا ستاره راهنمای زندگی شمار بسیاری از زنان و مردان گردید. او معتقد بود محمد جز حقیقت راه دیگری نپیمود و راستی و حقیقت شالوده بنیادین ذات اوست.[44] نویسنده کتاب به تفصیل آرای کارلایل را بیان کرده که از بیان آن خودداری می کنیم و خوانندگان را به اصل کتاب ارجاع می دهیم.[45]

 

فصل نهم: خیال پردازی در باب لذت پرستی و قساوت

نویسنده در این فصل به تاریخ استعمار دول غربی می پردازد و از افول قدرت امپراتوری عثمانی و سفرنامه های سیاحان خارجی سخن به میان می آورد و می نویسد:

عده معتنابهی از سیاحان اروپایی با حالتی از حیرت و احترام... نسبت به آداب و رسوم مسلمانان دیندار از خود واکنش نشان می دادند. ... این اعمال در نظر فرانسویان کاتولیک خوشایندتر از انگلیسهای پروتستان جلوه می کرد... به موازات تصویرگریهای مثبت از اسلام، سلسله عقاید خصمانه نیز وجود داشت.[46]

در این دوران شرح حال نامه چهار جلدی ویلیام موئیر، تحت عنوان زندگی محومت در سال1858 میلادی منتشر می شود که از پیامبر اسلام با عنوان جاه طلب و شهوتران یاد می گردد.[47] در کتاب زندگی محومت اثر ایروینگ، چاپ 1851 لندن، تصویری هرزه نگارانه از بهشت مسلمانان خلق می شود.[48]

در مقابل این تفکرات کتاب زندگی و آموزشهای محمد، اثر اشپرنگر، در سال1861 در برلین منتشر شد که اسلام را یکی از بزرگ ترین پدیده هایی معرفی کرد که بشر به خود دیده است. در کتاب دیگری با عنوان شخصیت محمد اثر آندره، محمد- یک اصلاحگر راستین دینی و اجتماعی قلمداد می گردد. در سال1905 میلادی مارگولیوت کتابی درباره زندگی پیامبر (ص) اسلام به رشته تحریر در آورد و پیامبر را از تمام اتهاماتی که در قرون متقدم به محمد- زده بودند، مبرا دانست و ازدواجهای مکرر پیامبر اسلام را با انگیزه سیاسی دانست، نه بر اثر شهوت پرستی.[49]

فصل دهم: بازگشت به جنگهای صلیبی و جهادها

بعد از سقوط امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، ژنرال انگلیسی فاتح فلسطین در ملأعام اعلام کرد که اکنون سرانجام جنگهای صلیبی کامل شده است و در سال1920 فرمانده فرانسوی در نزد قبر صلاح الدین ایوبی فریاد زد:«صلاح الدین، ما برگشتیم».[50]

هنوز تجزیه امپراتوری عثمانی به مرحله نهایی خود در سال1923 میلادی نرسیده بود که اعلامیه بالفور در سال1918 میلادی بر تشکیل دولت اسرائیل صحه گذاشت و عملکرد استعمار غرب به انقلابی شدن اسلام منجر گردید و احساسات ضد اروپایی در میان پیروانش را فراهم آورد.[51]

بعد از جنگ جهانی دوم در سال1948 میلادی فلسطینیان از سرزمین خود اخراج شدند و احساسات تمامی جهان اسلام برانگیخته شد و کمکهای بی دریغ آمریکا به اسرائیل نقطه آغاز یک دوره انفجار بود و این چنین جهاد اسلامی شکل گرفت. با نفوذترین چهره های انقلابی حسن البناء و سید قطب اند.[52] نویسنده در ادامه به تاریخ معاصر پرداخته است.[53]

 

فصل یازدهم: از تکریم تا تحریف آشکارای محمد(ص) در قرن بیستم

امام خمینی(ره) در 1989 میلادی سلمان رشدی را مرتد اعلام نمود و فتوای قتل وی را صادر کرد. غربیها این اقدام را بیانیه ای علیه آزادی بیان تلقی نمودند و از سلمان رشدی حمایت کردند. رویارویی کلامی پس از انتشار آیات شیطانی، بر عمق درگیری سیاسی بین جهان اسلام و غرب افزود و روح جهاد و جنگهای صلیبی را زنده کرد.[54]

آن ماری شیمل در مصاحبه ای تلویزیونی سلمان رشدی را به خاطر جریحه دار کردن احساسات مسلمانان به گونه ای اهریمنی به شدت مورد انتقاد قرار داد و این باعث مباحثات فراوانی در آلمان و اروپا گردید و آن ماری شیمل به جانبداری از بنیادگرایان متهم گردید.

در قرن بیستم کاوشهای مشفقانه بسیاری برای شناخت شخصیت تاریخی و معنوی پیامبر صورت گرفت. یکی از این کوششها کتاب محمد تراژدی کامیابی، اثر فن میکوش، بود که پیامبر را برخوردار از اصول ناب و متعالی اخلاقی معرفی کرد. در کوشش مشابه با دلی در اثرش با عنوان پیام آور به شرح منصفانه زندگی پیامبر (ص) پرداخت.[55]

در این قرن شاهد تحقیقات آکادمیک درباره اسلام و پیامبر آن در غرب هستیم. نمونه آن کتاب محمد و قرآن نوشته پارت است که در کنار دو کتاب مونتگری وات با نامهای محمد در مکه و محمد در مدینه، کوششی چشمگیر برای بازسازی تصویر محمد در اذهان اروپاییان است.[56]

در فرانسه ماکسیم رودنسون در سال1969 میلادی کتابی به نام محومت نوشت و همچون وات به طور منصفانه از زندگانی پیامبر اسلام سخن گفت. در سال1978 میلادی تاریخ کمبریج از اسلام منتشر شد و بیان کرد که غربیان نمی توانند از تعصباتی که از نیاکان قرون وسطایی خویش در باب پیامبر اسلام به ارث برده اند، رها شوند. زیرا در جنگهای صلیبی و جنگ با ترکان به جایی از استیصال رسیدند که محمد را به عنوان نماد همه آنچه اهریمنی بود، شناختند و معرفی کردند و تأثیر آن هنوز در ضمیر غریبان جای دارد.[57]

در دورانی که آثار منصفانه ای درباره پیامبر اسلام به بازار عرضه شده بود، ناگهان اثری روانه بازار کتاب شد که خشم مسلمانان را بر انگیخت و آن کتاب آیات شیطانی، اثر سلمان رشدی بود. نویسنده در گزارشی کوتاه از محتوای کتاب آیات شیطانی، این اثر را دنیای خود سلمان رشدی دانسته که آواره و از ریشه کنده شده و قربانی تعلیم و تربیت انگلستان شده است. مباحث کتاب در ادامه[58] به یکباره ناتمام مانده و صفحاتی از فصل دوم[59] جایگزین آن می شود و در آخر کتابنامه به آن ضمیمه شده است. بنابراین خواننده از پایان کتاب و نتیجه گیری نویسنده بی اطلاع می ماند و شاید احساس کند که این کار عمداً صورت گرفته است. امیدواریم انتشارات اطلاعات این نقیصه را در چاپهای بعدی رفع نماید و در انتها نمایه و فهرست تفصیلی را به آن اضافه نماید. به امید روزی که پیروان ادیان همدلانه در کنار هم بنشینند و سوءظنها و بدفهمیها را به ارتباطات حسنه تبدیل نمایند و سخن طرف مقابل را نه برای رد، بلکه برای فهم بشنوند.

 

 

 


 

پی نوشتها:

 *محمد در اروپا، مینو صمیمی، ترجمه عباس مهرپویا، انتشارات اطلاعات، (تهران، چاپ اول، 1382ش).

**عضو هیأت علمی مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم.

 1. ص 28-29؛ پیش گفتار نویسنده بر متن فارسی.

2. ص 34.

3. ص27ـ28.

4. ص39ـ52.

5.ص 42.

6. ص80.

7. ص 53-91.

8. ص 93-142.

9. ص 147.

10. ص155.

11. ص158.

12. ص143-163.

13. ص173.

14. ص177.

15. ص 181.

16. ص 183.

17.ص 184.

18. ص 187.

19. ص 189.

20. ص191.

21. ص 192.

22. ص 194.

23. ص 199.

24. ص215.

25. ص215.

26. ص216.

27. ص 217.

28.ص 218.

29. ص 221.

30. ص 251.

31. ص 250-259.

32. ص 262.

33. ص 279.

34. ص 285.

35. ص 287.

36. ص 291-292.

37. ص 298.

38. ص 304.

39. ص 307-315.

40. ص 315.

41. ص 321.

42. ص334.

43. ص 341.

44. ص 345.

45. ص 343-358.

46. ص 383-385.

47. ص 416.

48. ص 417.

49. ص 418-420.

50. ص 425.

51. ص 434.

52. ص 437-439.

53. ص 440-463.

54. ص 469.

55. ص 480.

56. ص 485.

57. ص 489.

58. ص 496 به بعد.

59. یعنی صفحات 97 تا 112.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: معرفی کتاب و سایت ، ،


تاريخ : دو شنبه 20 مهر 1394برچسب:اسلام,پیامبر,اروپا,پیامبر اسلام,کتاب,دین,غرب,مسیحیت, | 11:55 | نویسنده : منا هادوی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • انیمیشن گلکسی